خانه عناوین مطالب تماس با من

یاس من یاس علی

یاس من یاس علی

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • تنها ...
  • خبر داری یا نه ...
  • یه عمری ...
  • دیوار ...
  • گلایه ...
  • ۲۰ بهمن ...
  • تنها ماندم ...
  • این قرارمون نبود ...
  • خداوندا ...
  • گلایه ...
  • عاشقت مرد ...
  • از دل برود ...
  • دلتنگ تو ...
  • ادعا ...
  • دوستت دارم ...
  • یادت می آید ...
  • دعا ...
  • سکوت ...
  • دلم گرفته ...
  • باز ...
  • دار قلب ...
  • نمانده است ...
  • بدون تو ...
  • بعد از تو ...
  • تو مرا ...
  • گناهی ندارم ...
  • چون خاک ...
  • که بعد از تو ...
  • بعد تو ...
  • قول ...
  • فاصله ی نگاهت ...
  • اگه ...
  • راست گفتی ...
  • نیامدی ...
  • همیشه یکی بود و ...
  • تا ابد ...
  • خداحافظ ...
  • به همین سادگی ...
  • قلبم رو ببر ...
  • ای دوست ...
  • می روم اما ...
  • شروعی دوباره ...

بایگانی

  • بهمن 1388 6
  • دی 1388 6
  • آذر 1388 6
  • آبان 1388 6
  • مهر 1388 6
  • شهریور 1388 6
  • مرداد 1388 6

آمار : 12027 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • تنها ... سه‌شنبه 20 بهمن 1388 20:45
  • خبر داری یا نه ... سه‌شنبه 20 بهمن 1388 20:42
    تو اون شام مهتاب کنارم نشستی عجب شاخه گل وار به پایم شکستی قلم زد نگاهت به نقش آفرینی که صورت گری را نبود اینچنینی پری زاد عشق رو محاسا کشیدی خدا رو به شور تماشا کشیدی تو دونسته بودی چه خوش باورم من شکفتی و گفتی از عشق پرپرم من تا گفتم کی هستی تو گفتی یه بی تاب تا گفتم دلت کو تو گفتی که دریاب قسم خوردی بر ما که...
  • یه عمری ... سه‌شنبه 20 بهمن 1388 20:30
  • دیوار ... سه‌شنبه 20 بهمن 1388 20:29
    یادم میاد می گفتی برو خدانگهدار نوشتی روی دیوار به آرزوی دیدار رفتم غروب رفتن دلم می گفتش نرو نمی شنیدم انگار من التماس دلو رفتم و باز اومدم اما ندیدم اونو گفتن که دیر رسیدی داده به دنیا جونو گفتم محاله هرگز اونی که منو دوست داره قول داده که هیچوقت منو تنها نذاره میگن آرزومون افتاده به قیامت گلم من که ندارم اینقدر...
  • گلایه ... سه‌شنبه 20 بهمن 1388 20:27
  • ۲۰ بهمن ... سه‌شنبه 20 بهمن 1388 20:24
    امروز سالروز آشنایی من و مهربونه روزی که برای اولین بار با هم صحبت کردیم از یه سلام و احوالپرسی ساده و مختصر شروع شد باورمون نبود که یه زمانی برسه که عاشق هم شیم باورمون نبود که رابطمون اینقد صمیمی و خوب رقم بخوره باورمون نبود که ... اون شب مهربون از خوب صحبت کردن من و طرز برخوردم تعریف کرد اون شب ... فکر می کردم شاید...
  • تنها ماندم ... چهارشنبه 30 دی 1388 10:09
  • این قرارمون نبود ... چهارشنبه 30 دی 1388 10:05
    نه این قرارمون نبود تو بی خبر بری من خسته شم که تو بی همسفر بری نه این قرارمون نبود من رنگ شب بشم تو سر سپرده شی من جون به لب بشم باور نمی کنم این تو خود تویی این تو که از خودش بی خود شده تویی باور نمی کنم عشق منی هنوز گاهی به قلب من سر می زنی هنوز وقتی زندونی تو هوس مثل پروازی تو قفس این رسم همراهی نشد ای هم نفس وقتی...
  • خداوندا ... چهارشنبه 30 دی 1388 10:01
  • گلایه ... چهارشنبه 30 دی 1388 09:55
    دو جای پای نرفته ، دو سایه ، یک دیوار مرا به دغدغه های شبانه ام بسپار به تارهای ظریفی که عشق می بافد به زخمهای عمیقی که خورده ام بسیار به ناتمامی این روزهای بارانی به این گلایه که هر روز می شود تکرار رسیده ایم به مرز ستاره ها امشب رسیده ایم ، ولی روز می شود هر بار و من برای خودم از تو شعر می خوانم و من به جای خودم از...
  • عاشقت مرد ... چهارشنبه 30 دی 1388 09:52
  • از دل برود ... چهارشنبه 30 دی 1388 09:42
    سرم داره می ترکه دارم آتیش می گیرم دارم داغون می شم خدایا یعنی واقعیت داره یعنی مهربون ... دروغه دروغه یه دروغ محض این حرفا رو می گن که از یاد ببرمش اصلا مهربون همچین آدمی نیست همتون برید گمشید . . . یعنی باور کنم همه چیز تموم شد دروغ می گید از همتون بدم میاد می خوام سر به تن هیشکی نباشه لعنت به شما ، لعنت به خودم ،...
  • دلتنگ تو ... دوشنبه 23 آذر 1388 16:02
  • ادعا ... دوشنبه 23 آذر 1388 15:59
    اونی که مدعی بود عاشقته تو رو تو فاصله ها تنها گذاشت بی خبر رفت و تو این بیراهه ها رد پاشم واسه چشمات جا نذاشت آه دلو سوزوندی آه چرا نموندی من و هر ثانیه و جنون تو واسه من همین خیالتم بسه بذا جاده ها اشتباه برن ما که دستمون به هم نمی رسه با حریر پیله های کاغذی واسه من جاده رو ابریشم نکن من به پروانه شدن نمی رسم حرمت...
  • دوستت دارم ... دوشنبه 23 آذر 1388 15:57
  • یادت می آید ... دوشنبه 23 آذر 1388 15:49
    می خواستی یک عمر با من همصدا باشی مثل نسیمی در هوای من رها باشی یادت می آید بارها با شوق می گفتی تا پای جان هستم کنارت هر کجا باشی دیروز و امروزت تفاوت دارد اما حیف اینگونه در چشمم چرا باید دوتا باشی در روزگار رونق چشمان رنگارنگ باید هم اینگونه به من بی اعتنا باشی وقتی که بسیار است خاطر خواه اشرافی پا سوز عشق مستمند...
  • دعا ... دوشنبه 23 آذر 1388 15:47
  • سکوت ... دوشنبه 23 آذر 1388 15:32
    تو زندگی خیلی چیزا رو دوست داشتم خیلی آرزوها کردم مثلا" همیشه دوست داشتم سکوت کنم مختصر و مفید حرف بزنم بجای صحبت کردن تفکر کنم خلاصه مثله بچه متفکرا و عاقلا و سنگینا باشم خیلی شنیده بودم پشت سکوت یه دنیای زیبا و عجیبی هست خیلی موفقیتا بخاطر سکوت اتفاق افتاده بود خیلی ... هر کاری می کردم نمی تونستم اداشونو در...
  • دلم گرفته ... دوشنبه 11 آبان 1388 20:07
  • باز ... دوشنبه 11 آبان 1388 20:04
    حال من دستِ خودم نیست دیگه آروم نمی گیرم دلم از کسی گرفته که می خوام براش بمیرم باز سرنوشت و انتهای آشنایی باز لحظه های غم انگیز جدایی باز لحظه های ناگزیر دل بریدن بازم آخر راه و حس تلخ نرسیدن پای دنیای تو موندم مثله عاشقای عالم تا منو ببخشی آخر تا دلت بسوزه کم کم مثل آیینه روبرومه حس با تو بودن من دارم از دستِ تو می...
  • دار قلب ... دوشنبه 11 آبان 1388 20:02
  • نمانده است ... دوشنبه 11 آبان 1388 19:45
    اشکی به چشم و در دلم آهی نمانده است دیگر مرا ز عشق گواهی نمانده است در چشم بی فروغ من از رنج انتظار غیر از نگاه مانده به راهی نمانده است در سینه سر چرا نکشم چونکه بر سرم جز سایه های بخت سیاهی نمانده است در دوره ای که عشق گناه است بر دلم جز جای داغ مهر گناهی نمانده است نوری زمهر تو نیست به دلهای دوستان لطفی دگر به جلوه...
  • بدون تو ... دوشنبه 11 آبان 1388 19:43
  • بعد از تو ... دوشنبه 11 آبان 1388 19:40
    بعد از تو هیچ چیز دوست داشتنی نیست بعد از تو می خوام سر به تن هیچ کس و هیچ چیز نباشه بعد از تو حتی حوصله و صبر هم مُرد بعد از تو ... کاش دنیا به پایان می رسید کاش بعد از تو نبودم تا ... کاش ... خسته ام از روزای بی تو خسته ام از دیدن این مردم خسته ام از لبخند اجباری خسته ام از حرفای تکراری خسته ام از ... به چه جُرمی من...
  • تو مرا ... سه‌شنبه 14 مهر 1388 21:10
  • گناهی ندارم ... سه‌شنبه 14 مهر 1388 21:09
    گناهی ندارم ولی قسمت اینه که چشمای کورم به راهت بشینه برای دل من واسه جسم خستم منی که غرور رو تو چشمات شکستم سر از کار چشمات کسی در نیاورد که هر کی تو رو خواست یه روزی بد آورد برای دل من واسه جسم خستم منی که غرور رو تو چشمات شکستم واسه من که بر عکس کار زمونه یکی نیست که قدر دلم رو بدونه گناهی ندارم ولی قسمت اینه که...
  • چون خاک ... سه‌شنبه 14 مهر 1388 21:07
  • که بعد از تو ... سه‌شنبه 14 مهر 1388 20:58
    هرگز نیندیشیده ام آری ، که بعد از تو... این دل ندارد هیچ دلداری ، که بعد از تو... پشت دلم از رفتنت خم می شود اما تو غافلی از کوه آواری که بعد از تو ... یادت می آید نیمه شبها درد و دلها را من مانده ام حالا و دیواری ، که بعد از تو... چیزی نمی خواهی بگویی این دم آخر من فکر کردم حرفها داری ، که بعد از تو... من قول دادم در...
  • بعد تو ... سه‌شنبه 14 مهر 1388 20:54
  • قول ... سه‌شنبه 14 مهر 1388 20:53
    حالا که نیستی دیگه همه چیز تموم شده هر چیزی که فکرشو بکنی وقتی بودی امید به خیلی چیزا داشتم ، چون تو کنارم بودی ولی حالا ... وقتی بودی یه قولهایی بهت دادم مثل این قول که ... خیلی راحت می تونستم به همه چیز برسم به هر کار نا ممکن دست بزنم به خیلی موفقیتا برسم به ... اونم فقط چون تو کنارم بودی چون ... به هوای تو چه...
  • 42
  • صفحه 1
  • 2