دیوار ...

یادم میاد می گفتی برو خدانگهدار

نوشتی روی دیوار به آرزوی دیدار

رفتم غروب رفتن دلم می گفتش نرو

نمی شنیدم انگار من التماس دلو

رفتم و باز اومدم اما ندیدم اونو

گفتن که دیر رسیدی داده به دنیا جونو

گفتم محاله هرگز اونی که منو دوست داره

قول داده که هیچوقت منو تنها نذاره

میگن آرزومون افتاده به قیامت

گلم من که ندارم اینقدر صبرای بی نهایت

به عشق تو رو دیوار منم واست نوشتم

به آرزوی دیدار منم خودمو کشتم

منو ببخش عزیزم که خیلی دیر رسیدم

زیر نوشته تو یه خط سرخ کشیدم

با قطره قطره اشک با ذره ذره خون

به آرزوی دیدار منم دارم میدم جون

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد